فریاد امان از شب هجران تو کردم
آن روز وصالم که به قربان تو کردم
آن شرابی که زمینای تو خوردم
سراسر همه غم بود به دوران تو کردم
هر بار گزیدم لب و دندان گنه کار
هر بار که یاد از لب و دندان تو کردم
یعقوب چگونست کز دوری یوسف
صد بار که از دوری خندان تو کردم
با سپاس فراوان از مدیر محترم وبلاگ
سروده ی بسیار زیباییست..مرسی
وقتی خواستن ها بوی شهوت میدهند
وقتی بودن ها طعم نیاز دارند
وقتی تنهایی ها بی هیچ یادی از یار با هر کسی پر میشود
وقتی نگاه ها هرزه به هر سو روانه میشود
وقتی غریزه احساس را پوشش میدهد
وقتی انسان بودن آرزویی دست نیافتنی میشود
دیگر نمی خواهمت
نه تو را و نه هیچ کس دیگر را . . .
اعتمادهای رفته.....
مرام های مرده......
باورهای زنده به گور شده.....
بر کدامین
مزار فاتحه بخوانیم؟؟
این گلهای زیبا تقدیم به شما بابت این احساس زیباتون
بهتون تبریک میگم
من ماندم و۱۶جلد لغت نامه که هیچ کدامش مترادف این دلتنگی لعنتی من نمیشود
کاش دهخدا بداند که دلتنگی معنا ندارد …درد دارد…
من هرگز خودم را شاعر ندانسته و نمیدانم .و فقط کلمت را کنار هم میگذارم ک تا حدودی آهنگین باشند.
6422 بازدید
8 بازدید امروز
15 بازدید دیروز
31 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian